سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
کتی

امشب عاشقانه ترین غزل عشق را می سرایم ، در هوایی سرد و دور از تو !

غم چون حصاری ، سخت قلبم را می فشرد و عشق چون کبوتری در این حصار افسرده !

چه زیبا بود روزهای گذشته و چه تاریک غم دوری از تو !

امشب همدم من سوز شبهای زمستانی است و سنگ صبورم ، سوسوی فانوسی آویزان  لبه ای که نگاهش به راهی است که تو ، از آن بگذشتی !

چه غمگین است شب ، امشب !

و چه تنها ستاره ی من ، امشب !

من امشب ، عاشقانه ترین غزل عشق را می سرایم ، تا آندم که فانوسم چشم از انتظار بردارد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کتی جون 90/12/25:: 2:4 عصر     |     () نظر